عقب عقب رفتن به طرف جلو

 

چند وقت پیش خبری توسط رجا نیوز با عنوان " خلیل فتنه گران " منتشر شد که جوابیه ای بود از روابط عمومی دبیرخانه جشنواره داستان فتنه و بیداری اسلامی به یکی از مطالب وبلاگ بنده به عنوان " یک همایش واقعی با صندلی های خالی واقعی" . این مطلب بنده که نقدی با چاشنی طنز در خصوص دومین دوره این جشنواره بود در تاریخ چهاردم دی ماه سال نود منتشر شد . بسیار تلاش کردم که آدرسی یا شماره تماسی از سایت رجانیوز پیدا کنم تا با این خبرگزاری تماس گرفته و دلایل انتشار این خبر که یک جانبه و شامل اهانت هایی به بنده بود را بپرسم که موفق نشدم و بسیار متعجب شدم که وقتی تمامی خبرگزاری های مطرح کشور به این راحتی قابل دسترسی هستند این خبرگزاری خودش را از مخاطبانش پنهان کرده است !!! به هر حال دلیلی که باعث شد تا این مدت جوابیه خود را منتشر نکنم انتظار برای به پایان رسیدن مهلت فراخوان " گردآوری رباعی های عاشقانه شاعران امروز ایران" بود . چون اصولاً جواب دادن به جوابیه ای به این شدت ضعیف و غیراصولی را از این فراخوان مهم تر و واجب تر نمی دیدم . هرچند اخلاق انسانی و حرفه ایی حکم می کرد که روابط عمومی این جشنواره و خبرگزاری رجانیوز هنگام انتشار جوابیه لینک مطلب بنده را نیز قرار دهند تا مخاطبان برای قضاوت صحیح تر خودشان آن ها را با هم مقایسه کنند اما ایشان از انجام این کار صرف نظر کرده و به خودی خود این سئوال در ذهن ها متبادر می شود که مطلب بنده حاوی چه مطالبی بوده که ایشان از اینکار ابا داشته اند ؟!  

ضمن اینکه قبل از جوابیه ام لینک مطلب انتقادی خودم و جوابیه این جشنواره را در سایت رجا نیوز و سایت جشنواره مذکور قرار می دهم از خبرگزاری رجانیوز و روابط عمومی این جشنواره نیز می خواهم لطف بفرمایند همانطور که اخلاق انسانی و اخلاق حرفه ای نویسندگی و خبرنگاری حکم می کند جوابیه بنده را به طور شایسته و با رعایت مساوات کامل منتشر کنند تا تردید و شک مخاطبان در این مورد را برطرف نمایند . از تمامی دوستانی که جوابیه بنده را منتشر می کنند نیز می خواهم حق این خبرگزاری و این جشنواره را رعایت نموده و مطلب بنده را به همراه متن یا لینک جوابیه های ایشان منتشر کنند .

 نقد من بر جشنواره دوم داستان فتنه 

پاسخ روابط عمومی جشنواره داستان فتنه

جوابیه جشنواره داستان فتنه در رجانیوز

عقب عقب رفتن به طرف جلو

روابط عمومی جشنواره داستان فتنه در مورخ 4/ 12 / 90 جوابیه ای را با عنوان " خلیل فتنه گران " در خصوص مطلب انتقادی بنده به دومین دوره این جشنواره منتشر کردند که به سرعت در سایت خبرگزاری رجا نیوز و متعاقباً سایت های همسو انعکاس یافت . در هیچ یک از این مطالب اصل متن بنده منتشر نشده بود که این به خودی خود قضاوتی ناقص و غیرمنطقی را به دنبال خواهد داشت و به دین گونه به حق بنده اجحاف شده است . در ابتدا اعتراض خود را به این رویه اشتباه و غیراخلاقی اعلام می کنم .

در عجبم که روابط عمومی این جشنواره در بخش پایانی جوابیه خود اینگونه می نویسند : به هر حال، چه “خلیل”ها خوش‏شان بیاید و چه از تب رونق ادبیات سیاسی متعهدانه تب کنند و به حالت احتضار درآیند، بیرق جشنواره روز به روز برافراشته تر خواهد شد.

و کمی بالاتر از این بخش برای نشان دادن استقبال از این جشنواره می گویند: ...اگر حضور چشم‎گیر مردم در مراسم اختتامیه نشانه مردمی بودن جشنواره است، یک نگاه هم به اختتامیه دوره اول بیندازید...

آن چیزی که تعجب بنده را به دنبال داشته این است که چطور روز به روز بیرق جشنواره شما برافراشته تر می شود در صورتی که برای نشان دادن این پیشرفت مرا به دوره قبلی ارجاع می دهید ؟ معنی بهتر شدن روز به روز از نظر شما این است ؟ لابد در دوره سوم برای نشان دادن پیشرفتتان به ما می گویید که به جشنواره دوم مراجعه کنید . از شما باز می پرسم که مبنای مردمی بودن و استقبال از یک جشنواره صندلی هایی خالی است ؟ عکس هایی که خبرگزاری همسو و موافق فارس نیوز منتشر کرده سند خوبی بر پیشرفت روزافزون شماست . مثل این می ماند که کسی بخواهد عقب عقب به جلو حرکت کند . البته این حرکت هرچند کمی خنده دار است اما می تواند در نوع خودش یک ابتکار و خلاقیت باشد . به همین دلیل من هم تحت تاثیر قرار گرفته و تصمیم گرفتم در جوابیه ام برعکس همیشه از اخر شروع کنم و به ابتدا برسم .

در بخش قبل تر این بیانیه شما نوشته اید :  خلیل گویا فلسفه‎ی دنیا را شکم و شهوت می پندارد. زیرا کمتر داستانی دارد که در آن بی ناموسی را عادی جلوه نداده و دم تکانی برای دشمنان ملت را، افتخار نداند.

شما برای نقد بنده به شکمم نیز توجه فرموده اید . اگر می شود سایز شکم تان را بگویید تا به فلسفه شما بیشتر پی ببریم . در رابطه با شهوت هم باید خدمتان عرض کنم که شهوت فقط آن چیزی که شما فکر می کنید نیست . شهوت های دیگری نیز هستند که از این نوع شهوت مورد توجه شما بسیار خطرناک تر و مضرتر است مثل شهوت قدرت و ... وگرنه شهوت مورد نظر شما انسان ساز است همه ما به خاطر بودن آن بوجود آمده ایم. و نیز باید عرض کنم که نویسنده شهوانی شما در دو دوره در بخش داستان های مذهبی برنده شده و داوری جشنواره هایی مثل جشنواره روح خدا که با موضوع امام خمینی بود را نیز به عهده داشته. کاش دلیل تنوع آثار بنده را از جنبه های ادبی و نویسندگی بررسی می کردید تا به نتایج قابل قبول تری برسید . هرچند که چنین درک و سوادی در شما مشاهده نشده است . منظورتان از دم تکانی برای دشمنان ملت در داستان هایم را هم متوجه نشدم پس در موردش حرفی نمی زنم .

و در بخش ماقبل تر فرمودید: آیا این حماقت نیست که جوجه خیانت‏کاران به این میهن و ملت، از سرنوشت اربابان خود درس عبرت نگیرند؟

نکند شما پیش خودتان فکر کرده اید که جشنواره ضعیف و کوچک ادبی شما حیثیت ملت و میهن و نظام است که من با انتقاد از آن در گروه خیانت کاران – آن هم از نوع جوجه شان – قرار می گیرم ؟ از کل مطلبتان این برمی آید که منظور از اربابان ما جوجه خیانتکاران امثال مهاجرانی هاست . انگار که بنده با مهاجرانی نان و ماست خورده ام . چرا دوست دارید برای تخریب یک نفر همه چیز را به آن چیزی که دوست دارید ربط بدهید . من به عنوان یک نویسنده به یک حرکت ادبی یا بهتر بگویم غیرادبی عکس العمل نشان داده ام . اینها چه ربطی به اربابان و دشمنان ملت و اینها دارد ؟

و باز قبل از اینها فرمودید: همین رویه را مگر شاه خیانت‎کار نداشت. ضمن برخورداری از آن‎همه قدرت و مکنت، در نهایت ضعف و زبونی به درک فرستاده شد.

یعنی شاه هم مثل بنده در مورد شما نقدی نوشت و به این روز افتاد ؟ پس دیگر هیچ. شاه با آنهمه قدرتش به درک واصل شد پس خدا به داد من بی قدرت و بی پناه برسد . ولی در کل این جمله شما را دوست دارم و من و خیلی های دیگر خیلی موقع ها این جمله شما را تکرار می کنیم که : همین رویه را مگر شاه خیانت‎کار نداشت. ضمن برخورداری از آن‎همه قدرت و مکنت، در نهایت ضعف و زبونی به درک فرستاده شد. همین رویه را مگر شاه خیانت‎کار نداشت. ضمن برخورداری از آن‎همه قدرت و مکنت، در نهایت ضعف و زبونی به درک فرستاده شد...

در قبل تر نوشته اید : چرا که به زعم ایشان جشنواره محلی از اعراب برای معلوم الحالانی چون دولت آبادی و معروفی و امثالهم قائل نشده!

شما که من را به بی هوشی متهم می کنید بهتر است اول منظور حرف من را بفهمید و بعد به فکر جواب باشید . بنده با لحن طنز عرض کردم برای پر کردن صندلی های خالی می توانید با فتوشاپ اساتیدی مثل دولت آبادی را در جشنواره تان شرکت دهید . منظورم این است که اینطوری شاید نشان دهید جشنواره تان مورد استقبال چند نویسنده معتبر و صاحب نام واقع شده است .  طوری گفته اید که جشنواره تان محلی از اعراب برای ایشان قائل نشده که انگار اقای دولت آبادی کنار تلفن نشسته بودند و سراسیمه و مضطرب منتظر تماس دبیرخانه شما بودند . کسانی مثل دولت ابادی در دل مردم این کشور جای دارند و از مفاخر تاریخ ادبیات ما هستند . چه نیازی به توجه معلوم الحالانی چون شما دارند ؟

و بالاخره در ابتدا گفته اید : هدف‎مان از گفتن اینها، نقل قصه‎ی مهاجرانی و هجرت گزیده ها از غیرت و شرف و ملیت نیست، بلکه پیش‎گویی سرنوشت جوجه فتنه گرانی همچون خلیل رشنوی است که حاضرند برای مطرح شدن خود نزد اربابان و به حساب آمدن نزد شیاطین بزرگ، ملت نجیب ایران را لب باغچه‌ی ذلت و شهوت ذبح کنند. با این سرعت سقوطی که اینان در پیش گرفته اند، دیر یا زود سرنوشتی بدتر از مهاجرانی و مخملباف و دیگر جرثومه ها خواهند داشت. البته ما می دانیم این پیش بینی نه سبب رنجش که جزو آمال آنان است. این ها هزینه می پردازند تا پرونده‎ی سیاه‌شان را نزد این ملت قطورتر کنند، چرا که این سیاهی ها در چشم استکبار سفیدی‎ست و مایه‎ی اجر و قرب بیش‌تر خیانت‌کاران سیاه‎کار. با این حال، ناچاریم موضع جشنواره را مشخص کنیم تا در گرد و غبار فتنه، پوزه‎ی گرگ ها زیر پوستین میش‎ها مخفی نماند.

جناب آقای روابط عمومی جشنواره مردمی فتنه باید خدمت شما عرض کنم زمانه زمانه ی کسانی چون شماست که بر مخالف خود در پوستین منجی ملت بتازید و در پناه این سپر نه  چندان محکم دندان های خود را به جوجه فتنه گرانی نشان بدهید که سلاحی جز قلم و اندیشه ندارند . برای آزادی ادبیات هزینه می دهند و به خاطر هدفشان از کمترین حقوق خود محروم می شوند . از طرف کسانی چون شما که هیچ جایگاه حقوقی برای زدن این برچسب ها ندارند به فتنه گری و خیانت کاری متهم می شوند و زندگی هنری و ادبی شان نه آنسان که دیگران در کشورهای خود در پناه دولتمردانشان دارند با سانسور مواجه شود. ثانیه ها و دقیقه ها می گذرند و تاریخ نه مثل شما عقب عقب بلکه آنجوری که تا به حال پیش رفته جلو خواهد رفت و روزی آیندگان قضاوت خواهند کرد که چه کسانی به این ملت و این مردم خیانت کرده و ضربه زده اند . آن روز شاید داستان این جوجه فتنه گران و جوجه خائنان  مانند داستان جوجه اردک زشت خوانده شود ...

در آخر غیرمنصافانه است که از تعبیر زیبای " خلیل فتنه گران " یادی نکنم . جدای از همه دعواها و مشاجره ها و معنی این عبارت ، تعبیر به جایی بود . چون خلیل از لحاظ لغوی به معنی دوست است و در واقع معنی خلیل فتنه گران می شود دوست فتنه گران که شما با یک ذکاوت خاص از اسم من برای گفتن این حرف استفاده کرده اید که به نظر من خلاقیت ادبی خوبی بود .

 

یک همایش واقعی با صندلی های خالی واقعی

 

یک همایش واقعی باصندلی های خالی واقعی

این روزها همه عادت دارند مردمی باشند . همه می خواهند خودشان را مردمی نشان دهند . این رویکرد هرچند نشان دهنده اصالت و قدرت اراده مردم و جامعه است اما می تواند گاهی دستاویزی برای فریب مردم هم باشد . اصولا هرکسی که بلند شد و ادعا کرد مردمی است که مردمی نمی شود . مردمی بودن شرایط خودش را دارد . چه خوب بود آن هایی که ادعای مردمی بودن می کنند اول خودشان را ارزیابی کنند که آیا شرایط مردمی بودن را دارند یا نه . آنوقت نتیجه کار شاید بهتر و قابل قبول تر باشد . اما اگر هدف فریب مردم باشد نه مردمی بودن ،ممکن است نتیجه چیز دیگری بشود. اگر فریبکار باهوش و زیرک باشد ممکن است نتیجه بسیار خوب و پرسود بشود.آنوقت آن چیزی که برای فریب مردم است حتی ممکن است مردمی هم بشود و به قولی توی دل مردم عزیز شود . ولی اگر آن فریبنده ای که خودش را مردمی می نامد از دانایی و زیرکی چندانی برخوردار نباشد ممکن است نتیجه کار تلخ و حتی خنده دار دربیاید. نمونه اش همین دومین جشنواره به اصطلاح مردمی فتنه و بیداری اسلامی است . جشنواره ای که دبیرش در مصاحبه هایش می گوید که جشنواره اش مردمی است و علیه فرعونیان است و چنان خوش درخشیده که ادبیات ایران را روشن کرده است . هرچند که به اعتقاد دوستان این جشنواره و مشابه این جشنواره ها آنقدر بی اهمیت هستند که نیازی به پرداختن و نقد آن ها نیست اما از آنجا که این ترس در من وجود دارد که این جشنواره های موضوعی چنان مرسوم شوند که فضای تقریباْ آزاد ادبیات داستانی را مثل فضای شعر مملکت متعفن و مسموم کنند تصمیم به نوشتن این مطلب گرفتم .

باید خدمت آقای مخدومی عرض کنم که اگر در فکر خدمت به ادبیات هستید راه های بسیار بهتری برای اینکار وجود دارد. می توانید برای جوانان و علاقمندان کارگاه آموزشی داستان بگذارید و اصول فنی را از طریق اساتید داستان نویسی به آنان بیاموزید . یا نشریه ای راه بیندازید و با انتشار اثار جوانان داستان نویس محل زندگی خود در موضوعات و سلایق مختلف آن ها را به نوشتن تشویق کنید و یا هزاران کار مفید دیگر که خیلی ها انجام می دهند . مسلما ادبیات جای مناسبی برای کارهای سیاسی و حزبی نیست . اگر هم خواستید از این کارها بکنید سعی کنید واقعا مستقل و مردمی باشید نه اینکه به دروغ ادعایش را بکنید. هم فکران شما به اندازه کافی در جشنواره ایشان گند زده اند که دیگر نیازی به گند زدن شما شما نباشد. باید خدمتتان عرض کنم وقتی یک نفر می گوید جشنواره بنده مردمی است معنی اش این است که مخاطبش اکثریت مردم هستند ، دوما بودجه اش را مردم می دهند و سوما دولت در آن نقشی ندارد . چطور وقتی در جشنواره شما رییس حوزه هنری کل کشور و معاون فرهنگی وزارت ارشاد شرکت دارند می توانید ادعا کنید که دولت در جشنواره شما نقشی نداشته است ؟ بعد بودجه جشنواره شما را مگر مردم می دهند ؟ مثلا از جیب خودتان خرج کرده اید و جشنواره گرفته اید ؟ و دیگر اینکه جشنواره شما که ادعای مردمی بودن می کند مگر با آن همه تبلیغاتش مخاطبی هم داشته که مردمی هم باشد؟ چطور می توانید بگویید که جشنواره شما گل کاشته وقتی عکس های اختتامیه را مرور می کنید ؟ این هم سند مردمی بودن جشنواره شما که فارس نیوز منتشر کرده !!!!!!!!

1

این تصاویر به خوبی مردمی بودن جشنواره شما را نشان می دهند !!! حالا که شما مستقل و مردمی هستید همین سالن را به بیناد گلشیری بدهید برای اختتامیه جشنواره غیر مردمی شان ببیند باز هم صندلی های خالی اینطور خالی می مانند ؟ البته گمان نکنم که شما کسانی را که در چنین برنامه های شرکت می کنند داخل مردم به حساب بیاورید و هرگز هم چنین جشنواره هایی را مردمی نمی دانید چون از دیدگاه شما جشنواره ای مردمی است که دولتی باشد . مثل جایزه جلال و جایزه کتاب جمهوری اسلامی و جایزه های دیگه مثل خودتان .

در پرانتز باید خدمت شما عرض کنم که مدتی است به بیناد هدایت و گلشیری برای برگزاری اختتامیه جایزه شان در یک سالن حتی ساده هم اجازه داده نمی شود .

آقای مخدومی توجه شما را به این تکه از خبر مربوط به جشنواره جلب می کنم "بهمن دری معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در اختتامیه دومین جشنواره مردمی داستان فتنه و بیداری ضمن تشکر از مردم ولایت‌مدار ورامین برای میزبانی این جشنواره ارزشمند ...."

دبیر جشنواره مردمی از شما می پرسم مردم ورامین حتی نتوانستند این سالن کوچک را هم پر کنند؟ مردمی که شما از آن دم می زنید ظاهرا نامرئی هستند و دیدنشان چشم بصیرت می خواهد که ما نداریم . کلا ما از بصیرت و مشتقات آن بی بهره ایم . خواصی هستیم که به بی بصیرتی خودمان دل خوشیم .

در آخر برای شما و جشنواره شما پیشنهاداتی دارم .

بهترین پیشنهاد این است که اصلا این جشنواره را برگزار نکنید

پیشنهاد بعدی این است که اگر برگزار کردید نگویید جشنواره مردمی فتنه . چون یک جورایی ضایع می شوید .

پیشنهاد بعدی من این است که اگر خواستید برگزار کنید و خواستید حتمن از نوع مردمی آن هم باشد این کارها را انجام دهید

 ۱. می توانید از مقداری مانکن برای پرکردن صندلی ها استفاده کنید. ۲ . می توانید بوسیله فتوشاپ افرادی را روی صندلی های خالی قرار دهید . مثلا محمود دولت آبادی ، عباس معروفی ، سیمین دانشور و چند نفر دیگر را می توانید به این گونه در همایشتان شرکت دهید . ۳. با بسیج منطقه مکاتبه کنید تا مقداری نیرو را برای پر کردن صندلی ها اعزام کنند

اما کماکان پیشنهاد اصلی من همان پیشنهاد اولم است . بهتر است دیگر برگزار نکنید ...